درست مانند اصطلاح کیک و اسنر در اشاره به درامزنی، تونیک و دومینانت به تنهای کاربردی مهم یک ملودی اشاره دارند. با درک ماهیت این عناصر کاربردی، موضوع بعدی برای توجه این است که همه ملودیها به سادگی ترکیبی از دو چیز هستند: استپ و لیپ. یک استپ حرکتی از یک نت گام به نت بعدی بالاتر یا پایینتر است.
اجرای یک گام بر روی کیبورد، نواختن مجموعهای از استپهای ملودیک است. چون هر استپ حرکتی به نزدیکترین نت در گام است، استپ تمایل دارد حس نرمی و سهولت داشته باشد، قدمزدن است تا دویدن. خواندن آواز در استپها راحتترین حالت برای خوانندگان است. چون هیچ انرژی یا فکر بیشتری برای بالا بردن یا پایین آوردن با فقط یک نت از گام مورد نیاز نیست.در نتیجه مجموعهای از استپهای پیاپی دارای کیفیت مناسب، طبیعی، و روان هستند. استپها به خط ملودی ، روانی، نرمی، ظرافت و پیوستگی میدهند. آنها به ملودی، انحنای زیبای طبیعی را میدهند مانند رشته تپههایی که به تدریج مواج میشوند. میتوانید این مطلب را در مثالی نخستی که در تصویر ۸.۱ آوردیم ببینید. استپها در تصویر ۸.۸ با کروشه نشان داده شده اند.
فقط دو جهت وجود دارد که استپها میتوانند حرکت کنند: آنها میتوانند بالا بروند یا پایین بیایند. هر دو این جهات به پویایی عاطفی ملودی بستگی دارد – یعنی چگونه یک خط ملودیک قادر است احساسات ما را تحت تأثیر بگذارد. استپهای خیزان به طور کلی از تشدید انرژی صحبت میکنند، از حرکتی به سمت عرصه اشتیاقها و آرزوهایمان.
منطقی قوی در اینجا از این نظر وجود دارد که استپهای خیزان حرکت از فرکانسهای پایین به بالا هستند، و در نتیجه به سمت انرژی حرکت میکنند که شدت و سرعت بیشتری را موجب میشود. از نظر عاطفی، بطور مستقیم شبیه به حالت هیجان و تحریک است.
از طرف دیگر استپهای افتان، از تخلیه انرژی، از تحلیل و بازگشتن به حالت عادی سخن میگویند. افسردگی و اندوه معمولاً بصورت ملودیک با مجموعهای از استپهای افتان ترسیم میشوند. دلیلش این است که استپهای افتان نشاندهنده انرژیای هستند که کند شده و شدت کمتری ایجاد میکند. این استپها دور شدن از مسیر امیدها و اشتیاقهای انسان است.لیپها به ملودی انرژی، اشتیاق، شخصیت و مشخصه میدهند. آنها هیجانانگیز هستند، از عواطف و احساسات ناگهانی انرژی یا تغییر بیمقدمه سرعت سخن میگویند. با این حال اگر یک ملودی کاملاً از لیپ ترکیب شده باشد، خود لیپها عادی میشوند، و با این حال قدرت تضادشان را با استپها از دست میدهند. چنین ملودیای صدایش به گونهای است که گویی بدون نظم و قاعده این سو و آن سو میجهد و همانند حرکات گام به گام پیوسته، به زودی جذابیت آن برایمان از بین میرود.
از اینرو در حالت ایدهئال، یک ملودی خوب تعادل دقیقی از لیپها و استپها دارد. فاکتور دیگری که باید در نظر گرفت این است که لیپها و استپها به طور کلی به شکل خاصی به یک دیگر واکنش نشان بدهند. یک لیپ بزرگ در یک جهت معمولاً تمایل دارد با چند استپ در جهت مخالف خنثی شود، در حالی که چند استپ در یک جهت معمولاً تمایل دارد که با لیپی در جهت مخالف خنثی شود.